و تو پر پرواز منی ریحانه من
پر پرواز
پر پرواز کجاست
من به دنبال کسی می گردم
که نگاهش جاری است بین احساس من
و وسعت این دشت سکوت
من به دنبال کسی می گردم
تا که خاکستر این ساز پر از سوز مرا
نه به دستان نسیم
نه به ماهی که در آییینه نگاهش پیداست
نه به موجی که به احساس خدا نزدیک است
و نه حتی به خدا
به نهانخانه دل بسپارد
به تماشاگه رازی دیرین
به همانجا که محبت راز تنهایی خود پنهان کرد
هیچ کس نیست بپرسد در هیاهوی کویری بی روح
در زمینی که ترک خورده زتنهایی خویش
که نه رودی جاری است و نه آواز قناری
و نه از عشق کسی می خواند
تو به دنبال که می گردی باز
من به دنبال کسی می گردم
تا نشانم بدهد
کوچه باغی که در آن وسعت عطر آگینش
روی هر دیواری
قاصدکهای بهار گل احساس مرا می بویند
و شقایقهایش شعر پرواز مرا می خوانند
آخرین لحظه پرواز چقدر رویایی است
من به دنبال کسی می گردم تا مرا دریابد
و دلم رابسپارد به همان لحظه رویایی و سبز
پر پروار کجاست
چه کسی می خواند شعر پرواز مرا
چه کسی هست بداند پرپرواز کجاست