سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک حدیث یک داستان

 

«مقام پدر و مادر»

قال علی بن موسی الرضا (ع) :کُن بَارًّا وَ اقتَصِرَ عَلَی الجَنَّه

رفتار نیک نسبت به پدر و مادر موجب نزدیکی به بهشت است. 

 «زندگانی اباابراهیم (ع)»

مردی به حضور پیامبر رسید و پرسید ای رسول خدا من سوگند خورده ام که آستانه درِ بهشت و پیشانی حورالعین را ببوسم اکنون چه کنم؟ پیامبر فرمود: پای مادر و پیشانی پدر را ببوس « یعنی اگر چنین کنی به آرزوی خود در مورد بوسیدن پیشانی حورالعین و آستانه درِ بهشت می رسی» او پرسید اگر پدر و مادرم مرده باشند چه کنم؟ پیامبر فرمود: قبر آنان را ببوس . هنگامی که ابراهیم خلیل برای دیدار پدرش اسماعیل از شام به مکه آمد پسرش در خانه نبود ابراهیم به سوی شام بازگشت وقتی که اسماعیل از سفر برگشت همسرش ماجرای آمدن ابراهیم را به او خبر داد اسماعیل جای پای پدرش ابراهیم را پیدا کرد و جای پای پدر را بوسید.        

 «اعلام قطب الدین حنفی ص24- بحار الانوار ج12 ص85»

 



      

کبوتر

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا .... تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا

من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم .... سرمو بجای گنبد روی خاکها میذارم

خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا .... گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا

اونجا هرکی می پره طائر افلاکی میشه .... اینجا هرکی می پره بال و پرش خاکی میشه

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن .... اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن

تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت .... به امام رضا بگو غریب تویی یا

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره .... روز و شب این همه عاشق رو خاکت سر می ذاره

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره .... نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره



      

کودک شاد می خواهم

آرزوی هـر پدر و مادری، داشتن کودک شاد، سرحال و سالم است. کودکی که در شرایط روحی و جسمی مناسبی قرار داشته باشد. مسلما دسترسی به این آرزو امکان‌پذیر است؛ ولی در صورتی که والدین برای رسیدن به آن تلاش کنند و تمامی مقدمات و شرایط لازم را برای دستیابی به آن فراهم سازند. به اعتقاد و باور روان شناسان، والدینی که تصور می‌کنند با تهیه هرگونه اسباب‌بازی برای فرزند خود می‌توانند او را به کودکی شاد و سرزنده تبدیل کنند، کاملا در اشتباه هستند؛ زیرا چنین کودکانی به احتمال زیاد در دوران نوجوانی، خسته، عیب‌جو و غمگین خواهند شد؛ بلکه باید به کودکان کمک کرد تا برخی ابزارهای روحی و درونی را در خود ایجاد کنند که بتوانند در تمام طول عمر به آنها اعتماد کرده‌ و از آنها استفاده کنند. از نظر آنان، بهترین عواملی که می‌توانند نشانه شاد بودن فرد باشند، درونی هستند نه بیرونی.
تـقـریـبا تمام متخصصان و روان‌شناسان کودک معتقدند که یک کودک شاد دارای ویژگی‌های خاص است که او را از سایر کودکان متمایز می‌کند. برخی از این ویژگی‌ها عبارتند از: اعتماد به نفس، آرامش، درک بهتر محیط، اجتماعی بودن، خوش‌بینی و... و البته این والدین هستند که می‌توانند این ویژگی‌ها را در کودکان خود ایجاد کنند و پرورش دهند.
برای والدین، شناخت و تشخیص شاد بودن کودک شاید چندان راحت نباشد؛ هرچند که نشانه‌های آن معمولا واضح هستند. یک کودک شاد و خوشحال می‌خندد، بازی می‌کند، از خود کنجکاوی نشان می‌دهد، به ارتباط با سایر بچه‌ها علاقه نشان می‌دهد و بـه تـحریک و تهییج دائمی نیاز ندارد. نشانه‌های خوشحال نبودن کودک نیز واضح است. این کودک خجالتی و ساکت است، کم غذا می‌خورد، دوست ندارد به جمع کودکان دیگر بپیوندد، بازی نمی‌کند، سـوال نمی‌پرسد، نمی‌خندد و بسیار کم صحبت می‌کند.
البته اگر کودکی ذاتا خجالتی یا درونگراست، بدین معنا نیست که شاد و خوشحال نیست. خجالتی بودن نیز به هیچ وجه مساوی با غمگین بودن نیست؛ اما باید بیشتر سعی شود تا نشانه‌های هر کدام از این حالت‌ها را بخوبی فهمید. والدین باید مراقب تغییرات عمده رفتاری در کودک خود مانند منزوی شدن یا ترسیدن دائمی و بیش از حد باشند.
اصولا کودکانی که دائما دچار ترس بی‌دلیل یا بیش از حد هستند و بسادگی آشفته و مضطرب می‌شوند، نمی‌توانند کودکانی شاد و خوشحال باشند. این در حالی است که بسیاری از والدین متوجه نیستند که یک کودک عصبانی در واقع غم و ناراحتی خود را ابراز می‌کند. صرف نظر از سن، عصبانیت را می‌توان نتیجه اضطراب بیش از حد دانست.
به خاطر داشته باشید عاملی که می‌تواند موجب به وجود آمدن بیشترین شادی برای کودک شود، خود شما هستید. توجه به این نکته، مهم‌ترین مرحله برای شاد کردن کودک است. با آنها ارتباط برقرار کنید و با آنها بازی کنید. اگر شما با آنها تفریح کنید، آنها هم واقعا تفریح می‌کنند.
می‌توانید با کودکتان حداقل هفته‌ای یک بار به پیاده‌روی بروید و دنیا را از دریچه چشم او ببینید و با او در مورد مسائل مختلف حرف بزنید. مطمئن باشید اگر چنین کنید، دیگر مجبور نخواهید شد که در دوران نوجوانی فرزندتان از تکروی‌های او نگران شوید، چون از کودکی‌ به او یاد داده‌اید که می‌تواند برای حرف زدن درباره همه چیز روی شما حساب کند.

او را بخندانید

با هم خندیدن را فراموش نکنید. خندیدن با فرزند نشان از این دارد که شما از نقش یک والد همیشه سختگیر خارج شده و لحظات خوشی را با او در کنارش دارید. سعی کنید فضای خندیدن را در محیط خانه به وجود بیاورید. این که مدام در آشپزخانه یا در حال روزنامه خواندن باشید، شما را از فرزندتان دورتر و دورتر می‌کند و او بناچار به دنیای بازی‌های رایانه پناه می‌برد.

می‌تواند عصبانی شود

مـی‌تـوانـید به او اجازه دهید که بعضی وقت‌ها ناراحت و عصبانی باشد. اگر در یک جشن تولد یا مهمانی چیزی را خواسته و به دست نیاورد و ناراحت شد، نگران نشوید و سعی نکنید مشکل کودکتان را با اقدام عجولانه بسرعت برطرف سازید. آنها باید بدانند که ناراحتی، ‌بخشی از زندگی‌شان است ما باید به آنها اجازه دهیم که احساسات مختلفشان را تجربه کنند و غم و خشم نیز بخشی از این احساسات هستند. شما می‌توانید به کودک خود کمک کنید تا برای هر یک از احساساتش یک اسم مناسب انتخاب کند تا بتواند در مورد احساسات مختلف صحبت کند. حتی اگر کودک شما هنوز حرف نمی‌زند شما می‌توانید چند عکس از صورت‌های افراد مختلف به او نشان داده و از او بپرسید که کدام عکس احساسی مشابه با او را نمایش می‌دهد.
کودکان کلمات عاطفی مانند خوشحال یا عصبانی را بسرعت یاد می‌گیرند. هنگامی که آنها بتوانند بین این کلمات و احساسات خودشان ارتباط برقرار کنند، توانایی بسیار زیادی برای درک و مدیریت احساسات خود پیدا می‌کنند. اگر کودک عصبانی باشد اما علت عصبانیتش را نداند، برایش بسیار ترسناک خواهد بود. بنابراین اگر وقتی بداخلاقی می‌کند یا دیگران را می‌زند به او بگوییم می‌دانم که خسته یا عصبانی هستی، در نتیجه کودک یاد می‌گیرد که احساساتش را بشناسد و آنها را نامگذاری کند. آن گاه می‌توانیم به او یاد بدهیم که به جای زدن دیگران از کلمات استفاده کرده و حرف بزند. واکنش شما نسبت به احساسات منفی کودک نباید شدید و بیش از حد باشد.
اگر کودکان به واسطه بروز برخی موارد در محیط اطرافشان حساسیت بیش از حد و وابستگی شدید به والدین یا عصبانی از خود بروز دهند کاملا طبیعی است، اما این را نمی‌توان و نباید غم و غصه نامید.

مواظب رفتار خود باشید

تحقیقات نشان می‌دهد که خلقیات و مزاج شما می‌تواند به کودکتان نیز منتقل شود اما این انتقال صرفا از طریق ژن‌ها صورت نمی‌گیرد بلکه توسط رفتارها و روش تربیت کودک توسط شما صورت می‌پذیرد. حتی نوزادان نیز مدل روحی والدین خود را تقلید می‌کنند که در واقع مسیرهای عصبی خاصی را در آنها فعال می‌کند. به عبارت دیگر وقتی شما می‌خندید کـودک شـمـا نـیـز مـی‌خـندد. کودک شما می‌تواند احساسات شما را از روی رفتارهایتان درک کند. شما می‌توانید به کودک خود کمک کنید تا نیمه پر لیوان را ببیند نه نیمه خالی آن را. هر وقت بیش از حد مضطرب باشید کودکان شما بسرعت واکنش نشان می‌دهند. آنها ممکن است ساکت شوند و یک گوشه کز کنند.

روش‌های ساده

بازی و جست‌وخیز کردن با فرزندان موجب می‌شود که نیروی استقامت و پایداری در کودکان افزایش یابد. ورزش و جنب‌وجوش نیز فشار روانی را کـاهـش مـی‌دهـد.لـطـیـفـه گفتن، با صدای بلند خندیدن، خواندن داستان‌های طنز و خنده‌دار و زمزمه کردن ترانه‌های شاد که صدای خنده کودکان را بلند می‌کند، تاثیر فراوان بر جسم و بدن آنها بر جـای مـی‌گـذارد و اکـسیژن بیشتری به بدن آنها می‌رساند. کشف استعداد درونی فرزندان، گوش کـردن بـه آهنگ‌ها و موسیقی اصیل و کلاسیک موجب رشد مغزی کودک می‌شود. علاوه بر آن، نقاشی، خوشنویسی، نواختن یک ساز ساده موسیقی، اجرای یک نمایشنامه کوچک یا هر فعالیت هنری دیگر می‌تواند زندگی کودک را غنی سازد و اعتماد به نفس او را افزایش دهد.
فراموش نکنید لبخند زدن بهترین قوت قلب برای فرزندان است. براساس نظر روان‌شناسان، هر کودک برای کسب قوای روزانه‌اش به 4 بار، برای افزایش انگیزه به 8 بار و برای رشدونموی جسمانی به 16 بار در آغوش کشیده شدن احتیاج دارد.


      

روش معرفی قرآن به دانش آموز

روش معرفی کتاب مقدس قرآن به دانش آموزان دبستان از مسائل مهم پیش روی معلم است. از این رو امروز بر آن شدم تا چند اصل را در معرفی این کتاب آسمانی به دانش آموزان ارائه کنم:

  • همه کودکان در همه سنین مختلف آن را به عنوان کتابی مقدس یا مخصوص و متفاوت از دیگر کتاب ها به دیده احترام می نگرند و در صحت آن شکی ندارند. از نظر آنان قرآن کتاب خداست. تا حدود 9 سالگی، بیشتر متوجه ظاهر فیزیکی آن؛ مانند اندازه، رنگ، نوع، چاپ و نیز استفاده زیاد از آن می باشد. پس از این سنین کودکان با نگرش های محدود، توضیحات خود را متوجه محتوای کتاب می کنند که؛ مطالبی را درباره خدا و پیامبر را از آن می آموزیم، و اهمیت آن را به خاطر آموزنده بودنش و این که می توان از آن مطالب زیادی را یاد گرفت، می دانند.

از سنین 12 سالگی به بعد این برداشتها عمق بیشتری پیدا نموده و درک صحیح تری از آن به عنوان کتاب زندگی حاصل می شود. از این رو معلمان باید با این نحوه برداشت کودکانه آنها توجه داشته باشند و در همین سطوح پایین برداشت های آنها را تغذیه کرده و محتوای تدریس خود را انتخاب نمایند.

  • تلاوت قرآن با صوت مناسب توسط معلم یا دانش آموز یا استفاده از نوارهای صوتی قراء معروف نیز توصیه می شود.
  • برای اینکه تصور توام با احترام و تقدس کودکان از قرآن تغذیه شود، باید الگوهای رفتاری احترام به قرآن را به آنان تعلیم داد. مانند این که به آنان توصیه کرد تا در ساعات درس قرآن حتی الامکان نظیف و با وضو در کلاس درس شرکت کنند و دست بی وضو یا آلوده خود را روی قرآن، آیات و کلمات آن نگذارند. خوب است ترتیبی داده شود که با تشریفات خاصی قران وارد کلاس شود؛ مثلا یکی از دانش آموزان با احترام قرآن را در دست گرفته وارد کلاس درس می شود و تمام شاگردان به احترام قرآن برخیزند. همچنین رعایت سکوت هنگام تلاوت قرآن نیز از نکات قابل ذکر است.
  • باید این تلقی که قرآن یک کتاب علمی یا تاریخی است را از ذهن دانش آموزان پاک کنیم. بلکه دانش آموزان باید بدانند که قرآن کتاب هدایت است و شامل تمام مطالبی است که در این زمینه انسان ها به آن احتیاج دارند.
  • می توان از داستان های قرآنی که درباره پیامبران و امت های گذشته آمده است، با توجه به روحیات کودکانه آن ها و محدودیت درکشان، برای معرفی قرآن استفاده نمود. (داستان گویی برای دانش آموزان ابتدایی واقعا لذت بخش است.) یا شان نزول برخی سوره ها را که متناسب با فهم آن ها باشد؛ مثلا کوثر، فیل و عبس. بیان چنین داستان هایی - مخصوصا با علاقه ای که کودکان دبستانی به شنیدن داستان دارند- می توان انس و علاقه بیشتری به قرآن در آن ها ایجاد کند. اما باید توجه داشت که بویژه در سنین بالاتر در طرح داستانهای قرآنی نباید تنها یک قصه گو بود، بلکه باید نکات و فرازهایی از آن را به صورت تطبیقی با شرایط روز و به عنوان درس زندگی مورد بحث و بررسی قرار داد تا بتدریج دانش آموزان از محدودیت های نگرش خود به معارف دینی خارج شده و برای درک صحیح تر از قرآن در سطوح بعد آماده گردند.
  • تعدادی از آیات و احادیثی که به عظمت قرآن و ثواب بسیار زیاد قرائت و حفظ قرآن اشاره دارند را بیان نمود و دانش آموزان را ترغیب و تشویق کرد که کم کم در حد امکان سوره های کوتاه و آیاتی از قرآن را حفظ کنند.
  • در سالهای پایانی دبستان و پس از آن که فراگیران با جزئیات بیشتری از وقایع تاریخی دین اشنا می شوند، می توان از چگونگی نزول قرآن به صورت کتاب آسمانی انسان ها و حفظ و کتابت آن مطالبی را بیان کرد تا آگاهی بیشتری از آنچه پیرامون قرآن و محتوی آن یاد می گیرند، داشته باشند. در پایان به نمونه ی ساده ای از معرفی قرآن توجه فرمایید:

" بعضی از پیامبران از طرف خداوند برای مردم کتابی آورده اند. در این کتاب ها دستورهای دینی آمده است. کتابی که حضرت محمد (ص) آورده است قرآن نام دارد. قرآن آخرین کتاب آسمانی است. دستورهای دین اسلام در قرآن نوشته شده است. قرآن به ما دستور می دهد: خدای یگانه را بپرستیم، با یکدیگر دوست باشیم و به هم احترام بگذاریم، به پدر و مادر خود نیکی کنیم، راستگو باشیم و ... در قرآن داستان های شیرین هم آمده است. ما به قرآن کتاب دینی خود احترام می گذاریم. "



      

بدانیم

من مخاطب خدا هستم، ببینم چگونه خود را باید بشناسم؟

- در فرهنگ قرآن‌کریم هر کار بد و خوبی ذاتاً به خود عمل کننده بر میگردد و در پی آن به دیگران نیز اثر میدهد.

 ³من عمل صالحاً فلنفسه و من اساء فعلیها (فصلّت / 46)

- آنکه نکویی کند پس به سود خود اوست و هر که بدی کند پس به زیان اوست.

³یا ایهاالناس انّما بغیکم علی انفسکم (یونس / 23)

- ای مردم جز این نیست که ستم شما بر خویشتن است.

³و من جاهد فانّما یجاهد لنفسه (عنکبوت / 6)

- اگر تلاش در جهت رشد شخصیت خود کنند به خود بر می‌گردد.

³و من تزکّی فانّما یتزکّی لنفسه (فاطر / 18)

- و آن کسی که پاکی جوید جز این نیست که برای خویشتن پاکی جوید.

³فمن شکر فانّما یشکر لنفسه (نمل/ 40)

- آنکه شکر کند پس شکر کرده‌است برای خویشتن


با مخاطب محوری، بهشت و جهنم در ما ایجاد می‌شود، چون ما از بهشت و جهنم برتر و بزرگتریم. با مخاطب محوری، امام منتظر، امام منتظر می‌شود تا ما ظهور کنیم. انسان جان جهان و معنای هستی است، هستی با انسان معنا پیدا می‌کند. انسان همه ذرات هستی را به نطق و امیدارد. در مخاطب محوری، هر روز صبح باید از خود پرسید: من چه می‌خواهم؟ چه می‌کنم؟ چه باید یکنم؟ چه می‌توانم بکنم؟

سازمان دارالقرآن کریم



      
<      1   2   3   4   5   >>   >